یاس کبود

  • خانه 

چقدر دلم مشهد می خواست

14 شهریور 1404 توسط فاطمه حیدری

#چقدر_دلم_مشهد_میخواست
سلام ودرود برخدای زیبایی ها…
خدایی که حرم امام رضا علیه السلام را زیبا آفرید…
دلم هوای حرم امام رضا علیه السلام را کرده بود.
پشت سرهم همکارهای خواهرم با او تماس می گرفتندکه به امام رئوف سلام دهید که ما آنجا هستیم …
ذوق زده شده بود ،برای اولین بار ضریح آقا رو گرفته بودوخودش وسه تا بچه هاش بالاخره مشهدی شدند.
هزار بار هم زیارت بروی بازهم دلت زیارت می خواهد…
عجیب است این چه سری است که هر بار بروی بیشتر بی قرارتر…
سلام بر امام رضاعلیه السلام
سلام بر زائران امام رضا علیه السلام
دکتر گفته بود،اگه این بار اشک بریزی احتمال نابینایی بالا می رود…
خوب آقا جان شما بگویید: چشم هایی که حداقل روزی یکبار مانی وبابا را نبیند به چه درد می خورد؟!
جشن فارغ التحصیلی، قبولی فوق تخصص جراحی قلب،جشن تولدها،عروسی ها ،دفاع از پایان نامه ها و…و…
بی مانی وبابا معنایی ندارد.رنگ عذاب می گیرد،آغشته با اشک می شود.
بوی دلتنگی برزخی تنگ وتاریک است .
خیالتان راحت من به دوری شما عادت نمی کنم …
خیالتان دست از سرم بر نمی دارد…
چقدر دلم مشهد می خواهد…
گوشه ایی از صحن حرم بشینم وفریاد بزنم خدایا به حرمت امام مهربان تنهایم نگذار…
تنها تو مالک تنهایی …
ای مالک تنهایی، لحظه ای مرا تنها نگذار…
#به_قلم_خودم

1757015166img_20250904_231505_324.jpg

مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

یاس کبود

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس